بدون عنوان
بدون تو
چند هفته پیش رفتیم باغ خاله ام من هم ناخون هاتو گرفتم موهاتو مرتب کردم برات لاک زدم و برات ادکلن هم زدم و خلاصه خیلی ناز شدی گرچه هستی ولی موقع رفتن مامانم یک وسیله دستم داد و من هم از تو کندی عزیزم یادم رفت و وقتی رسیدم پایین یادم افتاد که کندی رو نیاوردم تا خواستم برم بالا مامانم گفت نمیخواد بری بالا من هم نرفتم و نشستم توی ماشین وقتی رسیدیم من برای تو گریه کردم و هر کی می پرسید چرا گریه میکنی من بیش تر گریه میکردم وقتی برگشتیم خونه من تو رو بغل کردم و خوش حال شدم خلاصه روز سختی بود!!! &nb...
نویسنده :
نیلوفر
18:26