فرشته کوچولوی من کندی

کندی خوش خواب شده

عزیزم این دو شب همش زود خوابت می بره دو شب پیش من داشتم با خواهرم حرف می زدم بعد اومدم طالبی بخورم به بابام گفتم کندی رو بده تا طالبی بخوره بابام گفت خوابه من هم دیدم خوابی یواش بردمت روی مبل گذاشتمت . دیشب هم رویت ملافه انداختم بعد هم بهت اب دادم نصف اب رو خوردی و بعد هم خوابت برد   . شب زود خوابیدی و صبح ماشاا...   زود تر از روز های دیگه بیدار شدی. قربونت بشم خوش خواب من . ...
22 شهريور 1390

اولین تایپ کردن کندی

فبللللللللللللللللللللمناتغا لریقال کندی ذابذئنربببببببببببببببببببببببببببببببئ          ئدنتعااااااااااااااااااااااااااااااااااا بفقققققققققققققققققققققققققققلرذذذ فبلقثیسسسسسس تاعهغعابیسییسذا  بای بای بوووووووووووووسسسسسسسسسسس همه اش رو خودش نوشته ببینید چه ناز نوشته قربونش برم ...
21 شهريور 1390

شاهزاده ی خوش خوراک من کندی

دیروز خونه ی مادر بزرگم نسکافه خورد ولی متاسفانه بادمجون و بامیه و فسنجون دوست نداره ولی بقیه ی چیزها رو دوست داره یک بار هم پیتزا خورده و خیلی دوست داشته    دیروز هم کیک و شیر کاکائو خورد نوشابه هم بیشتر از دوغ دوست داره فعلا ...
17 شهريور 1390

سیب

امروز به کندی سیب دادم سیب ترش بود البته خوابیده بهش می دادم بعد که چند گاز دیگه سیب پرید توی گلوش .بلد شد شروع کرد به سرفه کردن من هم ناراحت شدم زدم پشتش و سریع بهش اب دادم خدا رو شکر که کاریش نشد ...
14 شهريور 1390

کندی عروسک بازی می کنه

امروز اومدم تا بگم کندی عروسک بازی می کنه  امروز بهش یک توپ و یک بادکنک و چند تا عروسک خرسی دادم اول یکمی خرسی رو راه برد و بعد توپ رو هی پرت می کرد روی تخت ماشاا... پرت کردنش هم خوبه بادکنکش هم طولش یک متره و من هم اون رو شکل دایره کردم و به هم گره زدمو دور گردنش انداختم خیلی خوش حال شد   بعد هم انقدر با عروسکهاش بازی کرد که کم کم خوابش برد  من هم روش پتو اداختم بعد هم بیدار شد ولی هنوز یکم خسته بود  ولی خدا رو شکر که کم کم سرحال شد    بعد هم با هم تلویزیون نگاه کردیم  خیلی از برنامه خوشش اومد      ...
13 شهريور 1390

قصه ی جادوگر

یکی بود یکی نبود یک روز کندی راهی جنگل شد از دور یک کلبه دید رفت توی کلبه و دید یک جادوگر داره سوپ سبز رنگی می پزه ولی کندی نترسید ناگهان جادوگر گفت به به ناهار من این جای ناگهان کندی فرار کرد و انقدر دوید تا به بمبست رسید جادوگر هم به کندی رسید و تا کندی جیغ و داد کرد از خواب پرید . یعنی همه ی این ها خواب بوده است !!! ...
9 شهريور 1390