مسافرت کندی جوننننننن
اول چمدون ها رو بستیم و رفتیم فرودگاه بعد از فرودگاه اب معدنی خریدیم و رفتیم و یک کم منتظر شدیم تا اوتوبوس ما امد سوار شدیم و اوتوبوس ما رو تا کنار هواپیما برد سوار شدیم ولی متاسفانه نشد کنار پنجره اش بنشینیم بهد یک ساعت برایمان غذا اوردند غذا ساندویچ مرغ و ابمیوه و کیک و کلوچه بود اما فقط من ساندویچم را با تو تقسیم کردم و خوردم و ابمیوه و کلوچه را توی کیفم گذاشتم البته چند عکسم در هواپیما گرفتیم وقتی رسیدیم از هواپیما پیاده شدیم هوا خیلی گرم بود ولی موهای من در هوای گرم خیلی خیلی فرفری می شد سوار اوتوبوس شدیم و رفتیم تاچمدان ها را بگیریم بالا خره گرفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم هتل البته هتل ما هتل تماشا بود وقتی نگاه کردیم دیدیم چقدر بزرگ است رفتیم توی لابی کیلید گرفتیم و چایی سفارش دادیم و با ابمیوه و کیک خوردیم بعد رفتیم تو اتاق البته اتاق که نه هتل اپارتمان بود دو اتاق داشت و به جای اشپز خانه یک یخچال داشت خیلی خوشگل بود چمدون ها رو گذاشتیم و رفتیم بازار زیتون البته ما عصر رسیدیم اول رفتیم مغازه ی ساغر وخواهرم مانتو خرید بعد رفتیم مغازه ی طپش و مغازه دار تو رو از من گرفت و اسمت رو پرسید و گفت چقدر نازی ما هم یک شلوار خریدیم بعد چند مغازه ی دیگر رفتیم و من یک جفت کفش و یک اسباب بازی تاب سرسره خریدم و برگشتیم هتل و خوابیدیم البته شام هم خوردیم فردا صبح صبحونه خوردیم و رفتیم کنار دریا و عکس گرفتیم و رفتیم بازار عرب ها و توپ و باربی دو دست لباس و چند چیز دیگر خریدیم وبرکشتیم هتل و ناهار خوردیم و استراحت کردیم و رفتیم پارک دلفین ها اول شعبده بازی کردند و بعد رفتیم باغ پرندگان اکواریم اب شور که ماهی و سفره ماهی و بچه کوسه داشت و دلفین شو که شیر دریایی زبان انگیلیسی یاد داشت و خیلی چیز های جالب وجود داشت و پرشین شو که ما نرفتیم فردا صبح صبحونه خوردیم و رفتیم بازار پردیس و چند خرید کردیم و برگشتیم هتل و استراحت کردیم و شب رفتیم کشتی نگین اول یک اقاهه شعر خوند و رفتیم رو عرشه و شام خوردیم و دوباره اهنگ خوند و اهنگ نیلوفر دختر صحرا را خوند و اسم من هم نیلوفره دیگه و تو هم خیلی رقصیدی و برگشتیم و بستنی هم دادند و برگشتیم فردا صبح صبحونه خوردیم و رفتیم کنار دریا عکس گرفتیم و قایق سواری کردیم رفتیم جای ماهی های رنگی و جای کاخ شاه و برگشتیم و رفتیم هتل تا ناهار بخوریم و بعد از ظهر رفتیم بازار زیتون و شب هم رستو ران میر مهنا و اون جا موسیقی زنده پخش کردند و شعر نیلوفر دختر صحرا را خوندند فردا صبح صبحونه و چمدون ها رو جمع کردیم و مامانم و خواهرم رفتند بازار زیتون و من پیش بابام موندم و 1 ساعت بعد رفتیم سوار هواپیما شدیم و غذا اوردند و رسیدیم مشهد و خاله ام اومدندیدنمون